«گرگ میش نما» (شعر) ویدیو

wolf in sheep skin گرگ در پوست میش

یک شب به خواب دیدم گَله‌ای با شبان خویش

بسیار گرگ را که پوشیده بودند لباس میش

با گرگ همدل بودند و با میش هم زبان

در خواب کرده بودند سگهای پاسبان

 

 

این گرگ‌های میش‌نما در میان گله

کار گرگ می‌کردند بی‌هیچ واهمه

کم مانده بود که بی‌میش شود این رمه

یکدست شوند گرگ‌ها در این گله

 

 

گرگ بود که می‌درید میش را ولی

میش بود که می‌گریخت از میش‌ها

میش‌ها که افتاده بودند به جان هم

گرگ بود که می‌شد پیروز ماجرا

 

 

میدان عمل به دست گرگ‌های میش‌نماست

هرجا که نگه کنی جای پایشان پیداست

این گرگ‌ها بی‌ترس و بی‌هراس

کارشان به کام است و عیششان به راست

 

 

هم شریک دزدند و هم رفیق قافله‌اند

هم مدعی و هم باعث و بانی هرغائله‌اند

موش را در گله میش‌ها دوانده‌اند

همدست با گرگان بیرون ز گله‌اند

 

 

این گرگ‌ها ناقض قانون و قاعده‌اند

دنبال رابطه و بی‌خیال ضابطه‌اند

یک شبه ره صد ساله رفته‌اند

با موج‌ها تا نوک قله رفته‌اند

 

 

این گرگهای منافق که میشش بخوانده‌اند

سال‌هاست که «ناحق» به کرسی نشانده‌اند

جمعی به زعم خویش روشنگر زمانه‌اند

جمعی به ادعای خویش در دین یگانه‌اند

 

 

این گرگ‌ها که صاحبان قدرت و ثروتند

گرگ جای میش و میش جای گرگ نشانده‌اند

از مکر و حیله و تدبیر گرگ‌ها

سگها رها شده و سنگ‌ها ببسته‌اند

 

 

این گرگ‌ها که گرگند در لباس میش

هم دشمن مردمند و هم دشمان خویش

هم موافقان نظامند هم مخالفان، ولی

بهر منافع خویش پوشیده‌اند لباس میش

 

 

گرچه تیغ نقد به روی هم کشیده‌اند

یک دشمنند که دو جامه بپوشیده‌اند

هم بار از گرده مردم کشیده‌اند

هم منت کار بر سر مردم گذاشته‌اند

 

 

در گرد و خاک حاصل از تاخت و تاز گرگ‌ها

کم‌سو و مبهم است نور آفتاب و ستاره‌ها

از دست بوق و بلندگو وهیاهویشان

آه مانده در گلوی بی‌کس و بیچاره‌ها

 

 

گرگ میش‌نمای به ظاهر نجیب و رام

که امرش مطاع بوده عیشش مدام

خصمی است در امان و بی‌هیچ التزام

باریست که برده طاقت از مردم، از نظام

 

 

این گرگ‌ها نشوند قانع به حق خویش

بسیار پا فراتر برده از گلیم خویش

مام وطن در تصرف و تاراج گرگ‌ها

بی‌وقفه از دم صبح تا بوق شامگاه

 

 

مردم اصیل که بارها گشته‌اند جواب

بسیار آسیب دیده از این گرگان در نقاب

باید که بکوشند و بسازند حق عیان

حقی که سالها مانده در حجاب

 

 

یارب! مباد که گرگ‌ها معتبر شوند

در حذف مردم اصیل توفیق مستمر شوند

یارب! مباد که میش‌ها دربه‌در شوند

هم طعمه گرگ‌ها و هم خصم یک‌دگر شوند

 

 

یارب! مباد که گرگ‌ها بیش از این شوند

هم میش‌ها جواب و هم گرگ‌ها امین شوند

یارب! کمک که گرگ‌ها همان میش شوند

چون میش‌ها قانع به حق خویش شوند

 

 

یارب! مباد که فراموش شود آیه‌ها

در تهاجم این گرگان میش‌نما

یارب! تو بیدار کن نگهبان گله را

از خود توان بده، تو چوپان خسته را…

 

 

(رنجبر)

3 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

مطالب اخیر: